اولین حموم فرشته من
عزیزکم دختر ماهروی من مامانی و بابایی عاشقتن با اومدنت زندگیمونو گرمتر کردی
دخنرک زیبای من 4 روز بعد از بدنیا اومدنت بردیمت حموم البته با کمک خاله نگیسا و مامان جونی ماشااله انقدر تو حموم ساکت بودی و عاشق آب تند تند آبهای رو دستتو با ملچ مولوچ زیاد میخوردی من همش میترسیدم از حموم بدت بیاد و گریه کنی ولی دیدم دختر نازم خیلی خانومه و عاشقه حمومه الانم یه روز در میون من و بابایی حمومت میکنیم تو هم که عاشق حموم هی از خودن صدا در میاری و بازی بازی میکنی قربون دختر گل و خانومم برم من
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی