برای مادرم
وقتی مادر باشی : به تمام غصه های دنیا میخندی تا گلت بخندد
وقتی مادر باشی : سر سختانه با تمام مشکلات میجنگی تا مبادا خمی به ابروی نازنینت بیاد
مادر که هستی : دلی داری به وسعت دریا...بسان کوه محکم هستی و استوار ...آغوشی گشوده برای تمام غصه های فرزندت....
مادر که هستی با یک دقیقه تاخیر قرزندنت دلت از سینه کنده میشه ...ثانیه ه برات سالها طول میکشه تا چگر گوشت درو باز کنه...
مادر که باشی دیگه از خرید برای خودت لذت نمیبری و دوست داری فقط و فقط برای دردانه ات بهترین چیز ها رو بخری
مادر که شدم عمق مادر شدن را فهمیدم
مادر مهربونم قربون اون دستهای همیشه نوازشگرت بشم برای من خیلی زحمت کشیدی، الان میفهمم که مادر بودن یعنی دل همیشه آویزون...
مامان مهربونم قربون محبتهای بی دریغت بشم ، چقدر برای بدنیا اومدن آیلی برام زحمت کشیدی و خم به ابرو نیاوردی ...صبحها با زانو دردی که داشتی و پله های بی شمار مترو و پل هوایی راس ساعت 11 خودتو به خونه ما میرسوندی برام نون سنگگ میخریدی که بهتر صبحانه بخورم و بعدشم ناهار درست میکردی ، ماساژم میدادی که پاهام خشک نشه،و خیلی کار های دیگه که نمیشه گفت....
تمام صدا کردنهای منو با جانم جواب میدادی ،تمام بد اخلاقی ها ی منو با اشکی پنهان از گوشه چشم قرو ریختی و به روی خودت نیاوردی...منو ببخش اگه از سر فشار طاقت فرسای استراحت مطلق دل همیشه مهربونتو مکدر کردم ....خودت میدونی که خیلی دوست دارم و تحمل ناراحتیتو ندارم و قدردان مجبتهای بی دریغت بوده و هستم ... تمام آرزویم سلامتی و شادی و خوشبختیته ...با داشتن همچین مادری به خودم میبالم
آیلی دختر نازم وقتی بزرگ شدی زحمات مامان جونو جبران کن...هم تو دوران بارداری ... هم الان که تمام زندگیش شدی ... با چه عشقی هر روز صبح ساعت 7.5 تو رو از ما میگیره و تمام عشقشو نثارت میکنه
کاش بتونم ذره ای از این دریای بیکران خوبیتو جبران کنم
من بدهکار توام ای مادر...
همه جانی که به من بخشیدی.
لحظاتی که برای امن من، جنگیدی
و بدهکار توام عمرت را
روزهایی که زمن رنجیدی
اشک ها دزدیدی و به من خندیدی
من بدهکار توام ای مادر